بایگانی برچسب: داستان کوتاه
داستان کوتاه کرم کدو از مجموعه داستان های کوتاه
«…به جای بازجوهایی که لباس سیاه تنشان می کردند و نقاب داشتند، یک سرباز شق و رق وارد شد و گفت: واسیلی ایوانویچ زاریک، بلند شوید و همراه من بیایید…»
ادامه نوشته »«…به جای بازجوهایی که لباس سیاه تنشان می کردند و نقاب داشتند، یک سرباز شق و رق وارد شد و گفت: واسیلی ایوانویچ زاریک، بلند شوید و همراه من بیایید…»
ادامه نوشته »