دَه رویداد مهم چین باستان
برگرفته از سایت ancienthistorylists
نویسنده: سوگات آدیکاری[1]
مترجم: مهرداد درگاهی
ویراستار: مهشید ابوالحسنی
چین کشوری پهناور با تاریخی پیچیده است که پادشاهیها، انقلابها و افسانههای بسیاری به خود دیده است. با گردشگری روزافزون و سربرآوردن در جایگاه ابرقدرتی نیرومند، گرایش به چین چندین برابر شده است. بسیاری از مردم شیفتهی تاریخ باستان این کشور هستند که میتوان نخستین پیدایش اژدهای چینی را در ۴۰۰۰ سال پیش از میلاد مثال زد؛ کهنترین نمایش شناختهشدهی اژدها تندیسی از یشم از تمدن باستانی هونگشان است که از همان زمان بر فرهنگ چین چیره شده و هنوز هم بهشدت در ادبیات و فیلمهای امروزین حضور دارد. در این مقاله ده رویداد مهم چین باستان ذکر شده که باید دربارهی آنها بدانید:
1. سقوط دودمان ژو غربی
پایتخت دودمان ژو غربی را چادرنشینان و هونها در 771پم غارت کردند که این پیشزمینهای بر پایان دودمان ژو بود. سپس در دورههای بهار و پاییز[2] (770 تا 476پم) درگیریهای بسیاری بین حکومتهای اربابی دستنشانده درگرفت. در دورهی ایالتهای جنگطلب[3] (475 تا 221پم) سه خاندان جنگطلب هان، ژائو و وِی استان جین را بین خود تقسیم کردند. یک سده بعد، از 361 تا 336پم، دوکشیائو از دودمان چین به یاری شانگیانگ، دولتمرد خود، استان چین را از ایالتی دورافتاده و متروک به پایدارترین استان در بین هفت ایالت درگیر جنگ تبدیل کرد و چارچوب سیاسی بسیار قدرتمندی برای جانشینان خود ایجاد کرد تا بتوانند شش ایالت دیگر را در هم بکوبند.
2. نبرد چانگپینگ و دیوار بزرگ چین
نبرد چانگپینگ در 260پم درگرفت و در آن سربازان چین که از سوی بایچی به جلو رانده میشدند ارتش بسیار بزرگ ژائو با 400هزار مرد را در هم شکسته، جنگاوران و خود ایالت را کاملاً نابود کردند. چینها اکنون در جایگاه یکپارچهسازی دوبارهی کشور چین قرار داشتند و این کار را رهبرشان چینشیهوانگ به نتیجه رساند. این یکپارچگی دوباره دیرزمانی پس از آن فرا میرسید که حکومت ژو به دولتهای جنگطلب گوناگون بدل شده بود. اکنون چین میتوانست حکومتی مرکزی ایجاد کند تا چارچوبی برای چین متحد تحت یک هویت فرهنگی و ملی یکسان پایهریزی شود.
اتحاد چین پیشزمینهی تاریخی ساخت دیوار بزرگ چین شد، برنامهای که سدهها به درازا کشید. پس از آن که چینشیهوانگ چین را یکپارچه کرد، از پادشاهی نوپای خود، دودمان چین، (206-221پم) در برابر یورشهای آسیای داخلی[4] با ساخت دیوار پاسداری کرد. تا 221پم این دیوار از گانسو تا منچوری جنوبی کشیده شد.
دولتهای بعدی دیوار را مستحکم کرده و بر آن افزودند. دودمان مینگ (1644-1369م) یکی از آن دولتها بود که دیوار را تغییر، بازسازی و توسعه نیز داد ولی در بیشتر مواقع، از طرح اصلی چین منحرف میشد. دودمان هان این دژ مستحکم را به سمت غرب گسترش داد، درحالیکه دودمان چی حدود 1600 کیلومتر دیوار جدید بنا کرد و دودمان سویی، برای ساخت هرچه سریعتر دیوار، یک میلیون مرد استخدام کرد. اما دودمانهای تانگ (907-618م)، سانگ (1279-960م)، یوان (1368-1271م) و چینگ (1911-1644م) در کل چیز زیادی به دیوار اضافه نکردند و ترجیح میدادند، با مأموریتهای نظامی و جاسوسی، استحکامات خود را در برابر تهدیدات آسیای داخلی تقویت کنند. با وجود پایداری مناسب بهوجودآمده در برابر یورشها، دیوار بزرگ نتوانست در برابر همهی مهاجمان ایستادگی کند. در 1644م دودمان مانچو چینگ از دروازههای گذرگاه شانهایی گذشت و دودمان مینگ را سرنگون کرد.
3. ظهور امپراتوری هان
در 202پم لیو بانگ از دودمان هان سپهسالار پرآوازهی شیانگیو را در هم کوبید و پس از درگذشت چینشیهوانگ در 210پم امپراتوری هان را بنا نهاد. عصری درخشان آغاز شد و تا آنجا پیش رفت که «شخصیت ملی» را صورتبندی کرد.
4. سقوط امپراتوری هان
در بازهی زمانی 141 تا 87پم با صدور فرمان سلطنتی لازمالاجرا از سوی امپراتور وو از دودمان هان، کنفسیوسگرایی آموزهی رسمی طبقهی تصمیمگیرنده (مجریان دولتی) شد و بیش از 2000 سال به عنوان موازین اخلاقی جامعه باقی ماند. گذشته از این، نبردهای پیدرپی موفقیتآمیز در برابر قبیلهی شیانگنو رخ داد که توانایی آنها برای تهدید دودمان هان را از بین برد. چند سده بعد، در 8 میلادی، وانگمانگ از افسران عالیرتبهی هان، قدرت را به چنگ آورده و به دورهی هان غربی پایان داد. چند سده پس از آن، لیوشیو، از اعضای خاندان هان، دوباره امپراتوری هان را برپا کرد که آغاز دورهی هان شرقی یا هان دوم بود.
دودمان هان دیرزمانی برجا بود تا آن که در نهایت از هم فروپاشید. آنگاه شکست نهایی دودمان هان از سوی شورشیان بدنام دستار زرد[5] رقم خورد و کمکم دوران سهپادشاهی[6] آغاز شد که چین را به سه ایالت وی، شو و وو تقسیم کرد. چند سده بعد، سائوسائو، سپهسالار قدرتمند شمال چین، در نبرد صخرهی سرخ[7] کشته شد تا پایانی بر آرمانهای امپراتوری وی باشد و وو و شو را به عنوان ایالتهای اصلی درگیر جنگ ترک کند. پس از آن دوران صلح فرارسید. دودمان جین با فرمانروایی مشهور به نام سیما چین را دوباره در قالب یک پادشاهی متحد ساخت تا بر صد سال جنگ و خشونت پایان دهد.
5. نبرد رودخانهی فِی
نبرد روخانهی فِی در 383م شکست پادشاهی چین را از پادشاهی جین مشخص کرد و به جنگ دویستسالهای منجر شد که آغاز دورهی دودمانهای شمالی و جنوبی[8] (589-420م) شد. سپستر دودمان سوئی به دودمان چن جنوبی حمله کرد و دودمانهای شمالی و جنوبی را یکپارچه ساخت و برای سالهای سال به جنگ و درگیری خاتمه داد. یکی از برجستهترین فرمانروایان چین باستان، امپراتور وِن از دودمان سوئی بود که چارچوبی را برای دودمان بسیار موفق تانگ ایجاد کرد که در ادامه میآید.
6. آغاز دودمان تانگ
دودمان تانگ از سدهی هفتم تا دهم میلادی به درازا کشید. دومین و معروفترین حکمران آن تانگتایزونگ بود که از 626 تا 649م حکومت کرد و چین را به دورهی شکوفایی بزرگ سوق داد. ملکه ووزِتیان که از 690 تا 705م حکومت کرد مشهورترین حاکم زن در تاریخ چین است. در 755م شورش آنلوشان رخ داد که یکی از مرگبارترین درگیریها در تاریخ بود و باعث مرگ بیش از 30میلیون نفر (حدود دو سوم جمعیت چین) شد. زمان زیادی طول کشید تا چین خود را بازیابد. پس از سقوط تانگ در 907م دورهی پنجدودمان و دَهپادشاهی[9] آغاز شد که تا سال پُرحادثهی 960م ادامه داشت.
7. ظهور مغولها
سانگتایزو که از 960 تا 976م حکومت کرد یکی از بزرگترین حاکمان در چین باستان بود. او در دورهی طلایی سلطنت خود چارچوبی پدید آورد که دیرپایی و کامیابی دودمان سانگ را تضمین کرد. بیشتر دَه پادشاهی را تسخیر کرد و تقریباً چین را دوباره یکپارچه ساخت؛ شاهکاری که هیچکس تصور آن را نمیکرد.
با این حال در 1125م اتفاقی غیرممکن رخ داد. قبایل جورچِن شورش کرده و کایفِنگ پایتخت دودمان سانگ را تسخیر کردند. در 1211م در نبرد یِهولینگ ارتش 500هزار نفری دودمان جین، تحت فرماندهی جورچِنها، از مغولها شکست خوردند که این در عمل قدرت نظامی دودمان جین را از کار انداخت. این شکست به قتل امپراتور و سقوط دودمان جین منجر شد.
چند سال بعد رهبر بدنام مغولها منگوقاآن در درگیری دژ نظامی دیااُیو به قتل رسید که به عقبنشینی فوری ارتش مغول و احیای دوبارهی حکومت سانگ تا دَه سال دیگر منجر شد؛ اما پس از آن صلح از دست رفت. در 1276م لینان، پایتخت دودمان سانگ، به دست مغولها افتاد و سه سال پس از آن دودمان سانگ کاملاً شکست خورد.
سپس قوبلای خان، رهبر مغولها، دودمان یوان را بنا نهاد که یک سده دوام آورد. پس از حملهی ژویوآنژانگ در 1368م، خانوادهی سلطنتی یوان به نشانهی پایان حکومت مغول در چین و تشکیل دودمان مینگ از فراز دیوار بزرگ به شمال گریختند.
8. دودمان مینگ
امپراتور هانگوو (چویوآنژانگ) از 1368 تا 1398م فرمانروایی کرد و یکی از برجستهترین و درعینحال وحشیترین رهبران دوران امپراتوری چین بود. او چارچوبی را برای ثبات سیاسی و اجتماعی حکومت مینگ بنا نهاد اما در این مدت تعداد بسیار زیادی از مشاوران و خانوادههایشان را قتل عام کرد.
کشت و کشتار در نسلهای بعدی فرمانروایان ادامه پیدا کرد. در 1402م. امپراتور یونگله (پسر امپراتور هونگوو) به قدرت رسید. او به همان اندازهی پدرش مستبد و خودکامه بود و پس از آن که امپراتور جیانوِن را در جنگ شکست داد، بسیاری از اعضای دولت او را به قتل رساند.
با وجود این، یونگله با ساخت شهر پکن و انتقال پایتخت خود به آنجا، تأثیر بسیار زیادی بر تاریخ چین داشت و پکن تا امروز پایتخت چین مانده است. وی مأموریتهای دریایی به اقیانوس هند به فرماندهی ژِنگهی ترتیب داد تا هم قدرت دودمان مینگ را به نمایش گذارد و هم روابط تجاری ایجاد کند. او دانش سیاسی بسیار شگفتآوری داشت و برای حکومت مقتدرانه، از خواجههای درباری کمک میگرفت.
چینیها در 1558م کشتیهای مزدور ژاپنی را که سالیان سال خط ساحلی چین را غارت میکردند، شکست دادند. سپس در 1592م چینیها به دودمان کُرهای جوسِئون کمک کردند تا در برابر هجوم ژاپنیها به کُره پیروز شوند.
9. امپراتور چونگژن
در 1627م امپراتور چونگژن در سن 16سالگی و پس از درگذشت امپراتور تیانچی به قدرت رسید. جانشینی او به یاری ملکه ژانگ (بیوهی امپراتور تیانچی) بود؛ اگرچه خواجهی مقتدر وِی ژونگشیان، با آن مخالفت کرد؛ چرا که میخواست قدرت نزد درباریان بلندپایه باقی بماند.
امپراتور چونگژن از ابتدای حکومت برای زندهنگهداشتن دودمان مینگ نهایت تلاش خود را کرد؛ اما با وجود همهی کوششهای او، سالها فساد داخلی گماردن افراد به سِمَتهای مهم دولتی را دشوار کرد. ترس از شورش درون حکومت بر زمامداری امپراتور چونگژن چیره شده و در دوران فرمانروایی امپراتور تیانچی نیز موضوع مهمی بود.
امپراتور چونگژن، اندکی پس از درگذشت برادر خود، وِیژونگشیان و خانم کی دایهی امپراتور تیانچی را بهسرعت از بین برد؛ رابطهای که به توطئه وِی-کی مشهور شده بود. همزمان مدرسهی دانگلین که به دستور وِیژونگشیان نابود شده بود، دوباره پدیدار شد و محفلهای سیاسی را در سراسر قلمرو جیانگنان برپا کرد.
10. سقوط دودمان چینگ
دودمان چینگ از 1644 تا 1912م به درازا کشید و آخرین دودمان چین بود. از 1661 تا 1722م کانگشی، امپراتور دودمان چینگ، یکی از بزرگترین رهبران امپراتوری چین، زمام دودمان چینگ را در دست گرفت و امپراتوری باشکوهی بنا نهاد. اما در 1839م و با نخستین جنگ تریاک روزهای سیاه سربرآوردند؛ جنگی که در آن دودمان چینگ از بریتانیا شکست خورد و دورهای را پدید آورد که چین بیوقفه تحتتأثیر سیاسی ژاپن و دیگر قدرتهای غربی قرار گرفت. در 1851م شورش خونین دیگری معروف به شورش تایپینگ رخ داد. برخی مورخان شمار کشتههای این درگیری را تا 100میلیون نفر نوشتهاند.
نتیجهگیری
در هزارههای گذشته، چین تاریخ رنگارنگی داشته است. داستانهای آن مثل سرزمینش متنوع و گسترده است و هنوز هم داستانهای کشفنشدهی زیادی دارد. میشود در تاریخ این کشور شگفتانگیز کندوکاو کرد و در حقایقی که عجیبتر از تخیلاند گم شد.
برای دریافت متن در قالب کتابچهی pdf مناسب برای نمایشگر گوشیهای هوشمند پیوند زیر را انتخاب کنید:
برای خواندن مقاله به زبان اصلی این پیوند را بنگرید:
https://www.ancienthistorylists.com/china-history/events-ancient-china/
[1] Saugat Adhikari
[2] دورهی بهار و پاییز اصطلاحی چینی است و به دورهای از تاریخ چین بین سالهای 771 تا 476پم و به اعتقاد برخی، تا 403پم اشاره دارد. در دورهی بهار، پادشاهیهای کوچک در حال آزمایش ایدههای مختلف دولت و حکومت بودند و هر یک برای موقعیتی قوی رقابت میکردند تا پادشاهیهای همسایهی خود را شکست دهند و در نهایت همهی چین را متحد کنند. در دورهی پاییز ایدهها شکوفا شدند و در این دوره قانونگرایی و کنفوسیوسگرایی تحت نظر فیلسوفان بزرگی چون شانگ یانگ، موزی، کنفوسیوس و منسیوس رشد کردند و در دورههای پس از آن فلسفه حکمفرما شد. بهطور خلاصه، دورهی بهار و پاییز نمایانگر دورهای غنی از فلسفهها و اندیشههای مختلف بود که برای تصویب و حمایت از پادشاهیهای مختلف چین رقابت میکردند. –م.
[3] عصر دولتهای جنگطلب دورانی در تاریخ چین باستان است که پس از دورهی بهار و پاییز آمد و با جنگ و اصلاحات اداری و نظامی همراه بود و با جنگهای دودمان کین به پایان رسید که تمام ایالتهای مدعی دیگر را شکست داد و به هم پیوست و در نهایت به پیروزی و ایجاد دولت چین و نخستین امپراتوری یکپارچه در سال 221پم منجر شد. –م.
[4] آسیای داخلی به مناطق محصور در خشکی در آسیای شرقی و آسیای شمالی گفته میشود که بخشی از چین غربی، مغولستان، خاور دور روسیه و سیبری هستند و با برخی تعاریف عمدتاً تاریخی از آسیای میانه، همپوشانی دارد؛ اما مناطق خاصی از آسیای داخلی (مانند شمال شرقی چین) با هیچیک از تعاریف آن بخشی از آسیای میانه محسوب نمیشود. آسیای داخلی را میتوان مرز چین در نظر گرفت و به آسیای شرقی که متشکل از چین، ژاپن و کره است محدود میشود. –م.
[5] شورش دستار زرد که به شورش دستمال زرد نیز معروف است، شورشی دهقانی در چین علیه خاندان هان شرقی بود. این قیام در سال 184م در زمان امپراتور لینگ آغاز شد. شورش اصلی در سال 185م سرکوب شد، اما مقاومت ادامه یافت و شورشهای کوچکتر در سالهای بعد ظهور کرد و 21 سال طول کشید تا این قیام در سال 205م بهطور کامل سرکوب شد. این شورش نام خود را از رنگ پارچههایی گرفته که شورشیان بر سر خود میبستند و به دلیل ارتباط شورشیان با جوامع مخفی تائو، به نقطهی عطفی در تاریخ تائویسم بدل شد.
[6] دوران سهپادشاهی (220 – 280پم) دورهای از تاریخ چین بود که دولت بهطور موقت به سه پادشاهی جداگانه تقسیم شد. قبل از این دوره دودمان هان شرقی و پس از آن دودمان جین قرار داشتند. دورهی سهپادشاهی به فاصلهی زمانی بین تأسیس دولت کائو وی در 220پم و تسخیر ایالت شرقی وو توسط دودمان جین غربی در 280پم اشاره دارد. دورهی سهپادشاهی یکی از خونینترین دورههای تاریخ چین است.
[7] نبرد صخره[های] سرخ درگیری اصلی بین نیروهای شمال چین به رهبری سپهسالار سائوسائو و مدافعان متحد جنوب به فرماندهی لیوبی و سانگوان بود. این نبرد نقطه عطف درگیری میان جنگسالاران مختلفی است که کنترل مناطق خود را به دست گرفتند و سپس در روزهای پایانی دودمان هان دامنهی خود را گسترش دادند. سائوسائو از ائتلاف جنوبی شکست خورد و به شمال رانده شد و به آرزوی خود برای اتحاد چین پایان داد.
[8] دودمانهای شمالی و جنوبی دورهای از تاریخ چین از سال 420 تا 589م بود و بهدنبال دوران پر فراز و نشیب شانزدهپادشاهی و ایالتهای وو و هو قرار داشت و گاهی به عنوان بخش آخر دورهی طولانیتری معروف به ششدودمان (220 تا 589م) شناخته میشود. در آن دوره جنگ داخلی و هرج و مرج سیاسی زیاد بود، اما عصر شکوفایی هنر و فرهنگ، پیشرفت در فنآوری و گسترش آیین ماهایانا بودایی و دائوئیسم نیز بود. مهاجرت گستردهی چینیهای هان به سرزمینهای جنوب یانگتسه در این دوره صورت گرفت و با اتحاد کل چین بهدست امپراتور ون از خاندان سوئی به پایان رسید.
[9] دورهی پنجدودمان و دهپادشاهی از 907 تا 979م دورهی ملوکالطوایفی در چین و عصر آشوب و تفرقهی سیاسی بود. در این دوره حکومتهای مختلفی بر این سرزمین فرمان میراندند و مابین سقوط دودمان تانگ و تأسیس دودمان سانگ است. در این دوره در شمال چین پنج ایالت بهسرعت در دشت مرکزی بهنوبت جانشین یکدیگر میشدند؛ اما در جنوب چین ده دولت متفاوت همزمان حکم میراندند. این آخرین دورهی طولانی تقسیمات سیاسی متعدد در تاریخ امپراتوری چین بود. آخرین دودمان از پنجدودمان و دهپادشاهی، هان شمالی بود که در 979م بهدست دودمان سانگ فتح شد و بدین ترتیب تمام قلمرو دودمان تانگ سابق به این دودمان جدید رسید.