در سرزمین کوش

در سرزمین کوش

تمدنی شکوهمند که حدود 5000 سال پیش در سودان شکوفا شد چرا به دست فراموشی سپرده شد؟

نوشته‌ی اسماعیل کوشکوش

عکاس: مت استیرن

ترجمه‌ی فرشته امامی

ویراستار: بهنوش عافیت‌طلب

مِرواه، در 241 کیلومتری شمال خارطوم، برای مدت زمانی نزدیک به 600 سال تدفینگاه پادشاهان و ملکه‌های کوش بوده است.

اگر از خارطوم در امتداد جاده‌ای بیابانی باریک به سمت شمال به مرواه برانید، از دور تماشاگاهی خیره‌کننده از ورای سراب پدیدار می‌شود: ده‌ها هرم تیز که افق را می‌شکافند. هر چند بار هم که از این مکان دیدن کنید، باز از کشف آن حیرت‌زده می‌شوید. در خود مرواه، پایتخت سابق پادشاهی کوش، جاده شهر را به دو بخش تقسیم می‌کند. سمت شرق گورستانی سلطنتی است، پر شده از نزدیک به 50 هرم از جنس سنگ و آجر قرمز با بلندای مختلف که رأس بیشترشان شکسته شده است، میراث غارتگران اروپایی سده‌ی نوزدهم. سمت غرب شهری سلطنتی است، که در آن خرابه‌های قصر، یک معبد و یک حمام سلطنتی وجود دارد. هر سازه معماریِ متمایزی دارد، برگرفته از سلیقه‌ی تزئینی محلی، مصری و یونانی-رومی که شاهدی است بر مراوده‌ی مرواه با دنیا.

دورتر از جاده، مردانی با لباس جَلابیه‌ی سودانی و دستار، سوار بر شتر، از ماسه‌های کویر عبور می‌کنند. هرچند این منطقه تا حد زیادی عاری از زرق و برق گردشگری مدرن است، اما چند تاجر محلی بر روی زیراندازهای حصیری، روی ماسه‌ها، مجسمه‌های کوچک گِلی اهرام را می‌فروشند. هنگامی که با بالا رفتن از تپه‌های شنی بزرگ و مواج با پای پیاده به گورستان سلطنتی نزدیک می‌شوید، اهرام مرواه را می‌بینید که در ردیف‌های منظمی قرار گرفته و تا بلندای 30 متر به سوی آسمان اوج گرفته‌اند. یک بار یکی از دوستانم گفت «شبیه باز کردن یک کتاب افسانه‌ای است».

 

 

 

در سده‌ی چهاردهم پیش از میلاد مسیح، طی دوره‌ای که قلمرو امپراتوری مصر نوبیه‌ی باستان را نیز در بر می‌گرفت، معبد سولِب توسط آمن‌هوتپ سوم، فرعون مصر، ساخته شد. شباهت فوق‌العاده زیاد این معبد با معبد لوکسور (اقصر) باعث شده برخی محققین بر این رأی باشند که هر دو مجموعه توسط یک معمار بنا شده است.

اولین بار در کودکی با دیدن مجموعه مستند «آفریقا» ساخته‌ی 1984 باسیل دیویدسون، مورخ انگلیسی، با هرم‌های خارق‌العاده‌ی سودان آشنا شدم. من که دورگه‌ی آمریکایی-سودانی بودم و در ایالات متحده و خاورمیانه بزرگ شده بودم، درباره‌ی تاریخ مصر باستان و میان‌رودان و شام و ایران و یونان و روم مطالعاتی داشتم، اما هرگز درباره‌ی تاریخ نوبیه‌ی باستان، منطقه‌ای در مجاورت رود نیل، بین اَسوان در جنوب مصر و خارطوم در مرکز سودان، چیزی نخوانده بودم. با دیدن این مستند به مطالعه‌ی کتاب‌های هر چه بیشتر درباره‌ی تاریخ سرزمینم ترغیب شدم و در تعطیلات سالانه با خانواده‌ام بیشتر زمانم را در موزه‌‌های خارطوم به دیدن آثار باستانی -که از آب‌های دریاچه‌ی ناصر بعد از ساخت سد بزرگ اَسوانِ مصر در دهه‌های 1960 و 70 در امان مانده بود- گذراندم. بعدها، نزدیک به هشت سال به عنوان خبرنگار در خارطوم، پایتخت سودان، کار کردم و برای نیویورک تایمز و سایر رسانه‌های خبری درباره‌ی جنگ‌ها و سیاست‌های شکننده‌ی سودان گزارش تهیه کردم. اما هر از چند گاهی هم باید درباره‌ی تاریخ باستانی غنی و کمتر شناخته‌شده‌ی سودان می‌نوشتم. بیش از 25 سال طول کشید تا اهرام را از نزدیک ببینم، اما سرانجام هنگامی که مرواه را دیدم، در لمس آرزویی به‌حقیقت‌پیوسته برای این مکان غرق شدم، مکانی که احساس عظمت و اتصال با تاریخ جهان را به من بخشیده بود. مانند کسی که عزیزش را پس از مدت‌ها پیدا کرده دستانم را دور هرمی حلقه کردم و آن را در آغوش کشیدم.

سرزمین جنوب مصر، آن‌سوی اولین آبشار نیل، در جهان باستان با نام‌های زیادی شناخته می‌شده است: تا-سِتی، یا سرزمین کمان، به خاطر ساکنین آن که کماندارانی چیره دست بودند چنین نامیده شده؛ تا-نِهِسی، یا سرزمین مس؛ اتیوپی، از ریشه‌ی یونانی به معنی سرزمین رخسارهای سوخته؛ نوبیه، که احتمالاً از واژه‌ای از مصر باستان به معنای طلا مشتق شده است؛ و کوش، سلطنتی که تقریباً بین سال‌های 2500 پیش از میلاد و 300 بعد از میلاد حکمرانی منطقه را در اختیار داشته است. در برخی سنت‌های مذهبی، کوش با کوش در کتاب مقدس، پسر حام و نوه‌ی نوح، که فرزندانش در شمال شرقی آفریقا ساکن بودند، پیوند داده شده است.

خرابه‌های معبد سولِب، که به خدای خورشید مصری، آمون-رَع، اختصاص داشته است. توت‌عِنخ‌آمون از فرعون‌های حافظِ معبد بوده است که نامش بر روی شیر گرانیتی قرمز حک شده است.

بزرگ‌ترین هرم در اِل-کورو که حدود سال 325 پیش از میلاد ساخته شد و زمانی به بلندای 35 متر بود. بعد از جدا کردن مصالح آن در دوران قرون وسطی برای ساخت دیوار دفاعی در نزدیکی آن، امروز فقط پایه‌ی این هرم باقی مانده است.

سال‌ها مورخان و باستان‌شناسان اروپایی و آمریکایی کوشِ باستان را از دریچه‌ی تعصبات و زمان خود می‌نگریستند. در اوایل سده‌ی بیستم جورج رایزنر مصرشناس هاروارد، هنگام بازدید از ویرانه‌های محل سکونت نوبیایی‌های کِرمه، آن را یک پاسگاه مرزی مصر دانست. او در خبرنامه‌ی اکتبر 1918 موزه‌ی هنرهای زیبای بوستون نوشت: «نژاد سیاه‌ریخت بومی هرگز در تجارت خود یا هر صنعتی که ارزش اشاره کردن داشته باشد توسعه نیافته بود و وضعیت فرهنگی خود را وامدار مهاجران مصری و تمدن وارداتی آن‌ها بود.» تنها در اواسط سده‌ی بیستم بود که با تداوم در کاوش و باستان‌شناسی حقیقت آشکار شد: کرمه، با قدمت 3000 سال پیش از میلاد، اولین پایتخت پادشاهی بومی قدرتمند با گستره‌ی حکمرانی از سزمین‌های بین اولین آبشار نیل در شمال و چهارمین آبشار در جنوب بود، سلطنتی که با مصر رقابت می‌کرد و گاهی نیز از آن سبقت می‌گرفت. این اولین پادشاهی کوشی، از مسیر دریای سرخ به سمت شرق با همسایگانش مصر و پونت باستان، عاج، طلا، برنز، آبنوس و برده تجارت می‌کرد و به سفال‌های لعاب‌دار آبی‌رنگ و  ظروف سرامیکی لاله‌ای‌شکل آجری‌رنگ که با ظرافت جلا داده می‌شدند معروف بود.

از جمله کسانی که برای اولین بار ادعای رایزنر را به چالش کشید چارلز بونِی باستان شناس سوئیسی بود. 20 سال طول کشید تا مصرشناسان استدلالش را پذیرفتند. بونی می‌گوید: «باستان‌شناسان غربی، از جمله رایزنر، در تلاش بودند که مصر را در سودان پیدا کنند، نه سودان را در خودِ سودان». بونی اکنون 87 ساله است و از سال 1970 هر ساله برای تحقیقات میدانی به کرمه آمده و اکتشافات مهمی انجام داده است که به بازنویسی تاریخ باستان منطقه کمک کرده است. او در آن نزدیکی یک شهر بزرگ کوشی با استحکامات نظامی به نام دوکی‌جل را شناسایی و حفاری کرد که قدمتش به هزاره‌ی دوم پیش از میلاد می‌رسید.

داخل مقبره‌ی شاه تانتامانی، حدود 650 سال پیش از میلاد، در ال-کورو، تدفینگاه سلطنتی در دوران سلسله‌ی 25ام مصر، زمانی که کوش مصر را فتح و امپراتوری «فرعون‌های سیاه» را آغاز کرد.

داخل یکی از مقبره‌های هرمی در مرواه که برخی باستان‌شناسان بر این باورند متعلق به تانیدامانی شاه کوشی بود. این مقبره که آراسته به کنده‌کاری‌هایی به سبک مصری است به سده‌ی دوم پیش از میلاد برمی‌گردد.

حدود سال 1500 پیش از میلاد مسیح، فرعون‌های مصر به سمت جنوب در امتداد نیل لشکرکشی کردند و بعد از تسخیر کرمه معابد و قلعه‌ها را تأسیس و دین و فرهنگ مصری را وارد نوبیه کردند. مصریان در نزدیکی آبشار چهارم، معبدی مقدس در جبل بَرکَل بنا کردند. جبل برکل کوهی کوچک با قله‌ای تخت است که به طور منحصر به فردی در محلی واقع شده که نیل به سمت جنوب حرکت کرده و سپس دوباره به سمت شمال تغییر مسیر داده و مسیری «S» شکل می‌سازد. این همان مکانی است که خورشید از کرانه‌ی «غرب» –که به طور معمول با غروب و مرگ پیوستگی دارد– زاده می‌شود و مصریان باستان آن را سرچشمه ی خلقت می‌دانستند.

مصریان تا سده‌ی یازدهم پیش از میلاد در کوش فرمانروایی می‌کردند. با افول امپراتوری مصر و عقب‌نشینی آن، سلسله‌ی جدیدی از پادشاهی کوش در شهر نَپَته، حدود 190 کیلومتری جنوب شرقی کرمه، ظهور کرد و خود را میراث‌دار راستین و حافظ آیین مصر باستان اعلام کرد. پیه، سومین پادشاه نپته، که در سودان بیشتر به بَعَنخی مشهور است، با سپاهی از سوارکاران، کمانداران ماهر و نیروهای دریایی، از مسیر نیل به سمت شمال تاخت.

پیه با شکست ائتلافی از شاهزادگان مصر، سلسله‌ی 25ام مصر را تأسیس کرد، سلسله‌ای که پادشاهانش معمولاً با عنوان فراعنه‌ی سیاه شناخته می‌شوند. پیه پیروزی خود را در 159 سطر در کتیبه‌ای با خط هیروگلیف مصر میانه بر روی سنگ گرانیتی خاکستری تیره ثبت کرد که امروز در موزه‌ی مصر در قاهره نگهداری می‌شود. سپس به نپته بازگشت تا بر قلمرو تازه‌گسترش‌یافته‌ی خود در مکانی به نام اِل-کورو فرمان براند، جایی که در آن سنت مصری شاهان مدفون در اهرام را که قرن‌ها نهفته مانده بود احیا کرد.

شرکت‌های گردشگری، علاوه بر هتل‌های سنتی، تجربه‌ی غوطه‌وری در صحرای بَیوضه را نیز ارائه می‌دهند که به گردشگران این امکان را می‌دهد در چادرهایی شبیه به این، که تصویر آن را در طلوع خورشید می‌بینید، بخوابند.

مجسمه‌ی پادشاه کوشی حوالی تومبوس، در نزدیکی کرمه، که پیش از سلطه‌ی دوباره‌ی کوش بر نوبیه به عنوان شهرک‌های مستعمره‌نشین مصر عمل می‌کرد. این مجسمه برای روستاییان این حوالی که برای دعای کمک به باروری و زایمان به آنجا می‌روند اهمیت معنوی خود را حفظ کرده است.

در نزدیکی ال-کوررو، پسری محلی منتظر چای هیبیسکوس (چای ترش) است تا در یک چایخانه‌ی بین‌راهی در امتداد بزرگراه کویری دورافتاده که خارطوم را به قاهره متصل می‌کند از مشتریان پذیرایی کند.

یکی از پسران پیه، به نام طهارقه، که در سودان به تیرهاکا معروف است، در انجیل عبری به عنوان متحد پادشاه حزقیای اورشلیم آورده شده است. او گورستان سلطنتی را به نوری، که در فاصله‌ی 22 کیلومتری قرار داشت، انتقال داد و هرمی که برای او ساخته شده ‌بود بزرگ‌ترین هرمی بود که برای بزرگداشت پادشاهان کوشی بنا شده بود. باستان‌شناسان هنوز برای چرایی انتقال گورستان سلطنتی توسط او اختلاف نظر دارند. جف اِمبِرلینگ، باستان‌شناس دانشگاه میشیگان که در ال-کوررو و جبل برکل حفاری کرده است، می‌گوید که یکی از توضیحاتِ مبتنی بر مراسم کوشی این است که طهارقه مقبره‌ی خود را در محلی بنا کرده بود که «در هنگام فرارسیدن زمان آب‌گیری نیل، خروشید بر فراز هرم طلوع کرده باشد» اما تفاسیر دیگری نیز وجود دارد. او می‌گوید: «ممکن است شکاف سیاسی رخ داده باشد، هر دوی این‌ها محتمل است.»

فرمانروایی فراعنه‌ی سیاه نزدیک به یک سده دوام داشت، اما طهارقه در تهاجم آشوریان سلطه بر مصر را از دست داد. از اوایل سده‌ی ششم پیش از میلاد که نپته پی در پی مورد تهدید حمله‌ی مصری‌ها، پارس‌ها و رومی‌ها قرار می‌گرفت، پادشاهان کوش به تدریج پایتخت خود را به مرواه در جنوب انتقال دادند. این شهر، در محل پیوندِ چندین مسیر مهم بازرگانی در منطقه‌ای غنی از آهن و دیگر فلزات گرانبها، به پلی میان آفریقا و مدیترانه تبدیل شد و رونق گرفت. آرنولف شلوتر، از موزه‌ی دولتی هنر مصر در مونیخ می‌گوید: “آن‌ها از خارج تأثیر پذیرفتند –تأثیرات مصری و یونانی-رومی؛ اما تحت تأثیر آفریقا هم بودند و بعد ایده‌های هنر و معماری خود را شکل دادند”.

استراحتگاه نوبیایی، نزدیک جبل برکل. مناطق کوشیِ سودان سال‌های سال بازدیدکننده‌های اندکی داشت، اما براندازی ریاست جمهوری مستبد عمرالبشیر به صنعت نوپای گردشگری نیرو بخشید.

یک خانواده‌ی  عشایری برای عزیمت به صحرای بیوضه در صحرای شرقی آماده می‌شوند. در دوران کوشی‌ها، یک مسیر کاروانی، از میان این بیابان، نپته را در شمال به مرواه در جنوب متصل می‌کرد.

هرم‌های مرواه، که در سال 2011 در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد، بدون شک برجسته‌ترین ویژگی اینجاست. اگرچه این هرم‌ها به بزرگی و قدمت اهرام مصر نیستند، اما از این جهت که تیزترند و فقط مختص خاندان سلطنتی نیستند منحصر به فردند؛ اشراف (دست‌کم آن‌هایی که استطاعت مالی داشتند) نیز در اهرام به خاک سپرده می‌شدند. امروزه بیشتر سودانی‌ها قویاً اشاره می‌کنند که تعداد هرم‌های باستانی سرِپا در سودان –که بیش از 200 تا هستند- از تعداد هرم‌های مصر بیشتر است.

آن سوی اهرام، شهری سلطنتی واقع شده که زمین‌های اطراف آن هنوز با سرباره‌ی آهن پوشیده شده است که خود شاهدی است از وجود صنعت بزرگ ذوب آهن و منبع قدرت اقتصادی آن. ملکه‌هایی با نام قنداقه (کنداکه)، که در زبان لاتین به «کنداس» معروف بودند، نقش مهمی در زندگی سیاسی مرواهی داشتند. مشهوترین آن‌ها، اَمانی‌ریناس، ملکه‌ای جنگجو بود که حدود 40 تا 10 سال پیش ازمیلاد فرمانروای کوش بود. او، که توسط استرابو، جغرافی‌دان یونانی -که به اشتباه لقبش را به جای اسمش می‌دانست- «زنی مردگونه، با یک چشم کور» توصیف شده است، ارتش را برای مبارزه با رومی‌ها به شمال هدایت کرد و با مجسمه‌ی برنزیِ سرِ امپراتور آگوستوس بازگشت، که سپس آن را در مرواه زیر پله‌های معبدی که به پیروزی اختصاص داده شد دفن کرد. در شهر نقعه، جایی که شلوتر بیشتر تحقیقاتش را انجام داد، قنداقه‌ی دیگری به نام اَمانی‌تور که از حدود 1 سال پیش از میلاد تا 25 سال بعد از میلاد حکمرانی کرد، در کنار نایب‌السلطنه‌ی دیگر، یعنی شاه نَتَکامانی، بر روی دیوار ورودی معبدی که به آپدِماک خدای شیرِ بومی اختصاص داده شده، به تصویر کشیده شده است؛ آن‌ها در حالت کشتن دشمنانشان به تصویر کشیده شده‌اند– اَمانی‌تور با یک شمشمیر بلند و نتکامانی با یک تبر جنگی– و شیرها به صورت نمادین پیش پای آن‌ها آرمیده‌اند. بسیاری از محققان بر این باورند که اَمانی‌تِر، جانشینِ اَمانی‌تور، همان ملکه‌ی کوشی است که در عهد جدید با عنوان “کندیس، ملکه‌ی اتیوپی” شناخته می‌شود که خزانه‌دارش به مسیحیت گروید و برای عبادت به اورشلیم سفر کرد.

گورهای صوفی مربوط به سده‌ی 17ام در نزدیکی شهر قرون وسطایی دُنقُلای قدیم. سبک تدفین را، که با سنگریزه‌های سفید تزئین و با سنگ سیاه نشان گذاشته شده است، می‌توان به شهر پیش از اسلام کرمه، از هزاره‌ی سوم پیش از میلاد نسبت داد، که نشان‌دهنده‌ی تداوم سنت‌های آیینی نوبیایی‌هاست.

قلعه‌ای که توسط نیروهای عثمانی در نزدیکی سومین آبشار رود نیل ساخته شده و فاصله‌ی زیادی تا تومبوس و کرمه ندارد. در 1820 مصرِ عثمانی قسمت اعظم سودان مدرن را فتح کرد و تا سال ۱۸۸۵ بر آن فرمان راند.

در مکان نه چندان دور دیگری به نام مُصوَّرات الصُفرا، باستان‌شناسان هنوز در مورد کاربریِ مجموعه‌ی سنگی بزرگ مرکزی آن، معروف به محوطه‌ی بزرگ، در تردید هستند. قدمت این اثر به سده‌ی سوم پیش از میلاد باز می‌گردد و دربرگیرنده‌ی چندین ستون، باغ، گذرگاه و حیاط است. برخی از محققین بر این نظر هستند که این بنا معبد بوده است، برخی نیز آن را کاخ یا دانشگاه می‌دانند و یا حتی اردوگاه آموزش فیل‌های جنگی و این به دلیل نقش‌ها و مجسمه‌های فیلی است که در مجموعه یافت شده است. در دره‌ی نیل هیچ چیز قابل مقایسه‌ای با این مورد وجود ندارد.

از سده‌ی چهارم میلادی قدرت کوش رو به زوال رفت. مورخان دلایل مختلفی برای آن ارائه کردند، از جمله قحطی و خشکسالی ناشی از تغییرات آب و هوایی و ظهور تمدن رقیب آکسوم در شرق، در اتیوپی امروزی.

سال‌ها تاریخ کوش و سهم آن در تمدن جهانی نادیده گرفته شده بود. نخستین باستان‌شناسان اروپایی قادر نبودند آن را چیزی بیش از انعکاس مصر ببینند. بی‌ثباتی سیاسی، بی توجهی و توسعه‌نیافتگی در سودان مانع تحقیقات بسنده در تاریخ کهن این کشور شد. با این حال میراث کوش به خاطر تمدن و دستاوردهای فرهنگی آن مهم است: داشتن زبان و خط بومی؛ اقتصاد مبتنی بر تجارت و مهارت شغلی؛ تخصص در تیر و کمان؛ الگوی کشاورزی برای پرورش دام؛ و طبخ متمایز از غذاهایی مانند شیر، غلات و خرما که بیانگر فضای محلی است. کوش جامعه‌ای بود که با برنامه‌ریزی شهریِ متمایز و زنان درباری قدرتمند متفاوت از همسایگانش در مصر، شام و میان‌رودان سازمان یافته بود. زینب بَداوی، روزنامه‌نگار برجسته‌ی بریتانیایی-سودانی که مجموعه‌ی مستند «تاریخ آفریقا»ی او در اوایل امسال در بی‌بی‌سی پخش شد می‌گوید: «پادشاهی کوش، در اوج عظمت خود، قدرت غالب منطقه بوده است». آثار باستانی به‌جامانده از کوش «نشان از مردمی شگفت‌انگیز و بی‌نظیر از عهد باستان دارد که جهان فراموششان کرده است.»

گورهای هرمی در جبل برکل از دوران مرواهی، بین حدود سال‌های 270 پیش از میلاد و 350 میلادی. این مکان که در نزدیکی شهر باستانی نپته قرار دارد اهمیت ویژه‌ای برای کوش و مصر داشته است، چراکه آن‌ها بر این عقیده بوده‌اند که این مکان سرچشمه‌ی آفرینش و زادگاه آمون-رع خدای خورشید است.

در حالی‌که مصر مدت‌هاست به واسطه‌ی ارتباطاتش با خاور نزدیک و مدیترانه مورد توجه بوده است، کوش نقشی را که آفریقایی‌های سیاه‌پوست در روابط جهان باستان داشته‌اند روشن می‌کند. جِف اِمبِرلینگ می‌گوید: کوش ریشه‌ی تمدن سیاهان آفریقا بوده است و مدت‌ها محققان و عموم مردم دستاوردهای آن‌ها را مورد سرزنش قرار می‌دادند. ادموند بَری گایتر، استاد آمریکایی و مدیر موزه‌ی مرکز ملی هنرمندان آفریقایی-آمریکایی بوستون می‌گوید: نوبیه جایگاه سیاهپوستان را مشخص کرد، ولو این‌که از شرّ مخالفان نژادپرست خلاصی نیافت. باستان‌شناس فرانسوی، کلود ریلی، می‌گوید: همان‌طور که اروپایی‌ها به صورت نمادین یونان باستان را پدر و مادر خود می‌دانند، آفریقایی‌ها نیز می‌توانند کوش را جد بزرگ خود بدانند.

امروز بسیاری می‌دانند. در سودان، که 30 سال حکومت استبدادی در 2019 بعد از ماه ها اعتراض مردمی پایان یافت، نسل جدید برای یافتن غرور ملی خود به تاریخشان می‌نگرند. یکی از محبوب‌ترین شعارهای معترضان متوسل شدن به حاکمان کوشی هزاره‌های قبل بود: «پدربزرگ من طهارقه است!»، «مادربزرگ من قنداقه است!»

انتصار صغیرون، باستان‌شناس و عضو دولت انتقالی سودان، می‌گوید که کشف دوباره‌ی ریشه‌های باستانی این کشور به تحریک خواست مردم برای تغییر در کشور کمک کرد. او می‌گوید: «مردم از حال ناامید شده بودند، بنابراین به جستجوی گذشته‌شان رفتند. این همان لحظه‌ی انقلاب بود.»

برای دریافت متن در قالب pdf مناسب برای نمایشگر گوشی‌های هوشمند پیوند زیر را انتخاب کنید:

در سرزمین کوش

برای خواندن مقاله به زبان اصلی این پیوند را بنگرید:

In The Land of Kush

همچنین ببینید

اثر برنامه‌ی غذایی بر سلول‌های سرطانی

اثر برنامه‌ی غذایی بر سلول‌های سرطانی سرطان گلوکزدوست است، بنابراین از گلوکز پرهیز کنید. مترجم: …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *