کاوش ساعی- شروین وکیلی، استاد جوان دانشگاه تهران، تحصیلات دانشگاهی خود را در دانشکده علوم دانشگاه تهران در رشته زیستشناسی آغاز کرد و پس از پایان دوره کارشناسی ارشد در زیستشناسی، توانست دوره کارشناسی ارشد جامعهشناسی را نیز در همان دانشگاه بگذراند. وکیلی در سال ۱۳۸۶ دکترای خود در رشته جامعهشناسی را از دانشگاه علامه طباطبایی اخذ کرد. در ماههای اخیر کتابهای «راه جنگجو»، «نظریه سیستمهای پیچیده»، «روانشناسی خودانگاره» و «نظریه قدرت»، «اسطورهی معجزهی یونانی» و «تاریخ کوروش هخامنشی»، به قلم دکتر شروین وکیلی از سوی نشر شورآفرین منتشر شده و کتاب تاریخ کوروش هخامنشی، یکی از کتابهای مجموعهای است به نام تاریخ تمدن ایرانزمین که در آن سعی شده است از روی منابع بابلی، یونانی و پارسی که به کوروش بزرگ مربوط میشود، اقدام به استورهزدایی از ماجرای کوروش کند. تمامی این فعالیتهای دکتر وکیلی انگیزه گفتگو با او شد که در ادامه میخوانید.
نخستین پرسشی که بعد از آگاهی در مورد مجموعه در دست تهیه شما به نام مجموعه تاریخ تمدن ایرانزمین به ذهن خطور میکند این است که مگر تعداد مجموعه کتابهای تاریخی از این گونه در کشور ما اندک است که شما نیز در این مسیر گام برداشتید؟
خوشبختانه شمار دورههای تاریخ ایران در کشورمان بسیار است و بدبختانه همچنان شمار و تنوع دیدگاهها و عمق تحلیلها و افق پرسشها روی هم رفته با پیچیدگی و قدمت تاریخ ایرانزمین تناسبی ندارد. یعنی خوشبختانه شمار زیادی کتاب تاریخ داریم که بدبختانه بیشتر آنها یک حرف را به اشکال گوناگون میزنند و این حرف هم چندان عمیق و ریشهدار نیست. از این رو گمان میکنم هرچه در این زمینه بیشتر اندیشیده و نوشته شود، بهتر است. گذشته از این به بخش عمده تاریخهای موجود نقدهایی دارم: نخست، این کتابها معمولا یونانمدار، شیفته برداشتهای اروپایی و بیتوجه به منابع بومی هستند و حتی در مورد همان منابع یونانی-لاتینی هم برخوردی نقادانه و پرسشگرانه ندارند، دوم، نگاهی میانرشتهای و فراگیر ندارند و از طرح پرسشهای جدی در مورد تاریخ ایرانزمین عاجزند و به همین دلیل روزآمد نیستند و از حجم دانشی بسیار اندک و گاه منسوخشده برای بازسازی تصویر گذشتهی ایران استفاده میکنند. از این روست که منابع دست اول بهندرت خوانده میشود، پرسشهای جدی در مورد شرایط جامعهشناختی و جریانهای فرهنگی کم طرح میشود و در کل تاریخ را از مرتبه دانشی چالشبرانگیز و پژوهشگرانه – که هست- عزل کردهاند.
مجموعه تاریخ ایرانزمین از کدام بازه زمانی، آغاز میشود و در کجا پایان مییابد و چگونه میتوان هم اکنون تعداد جلدهای این مجموعه را پیشبینی کرد؟
قصد دارم آن را از ابتدای شهرنشینی در ایرانزمین (ابتدای هزاره سوم پ.م) آغاز کنم و تا ورود مدرنیته به ایرانزمین (اواخر دوران قاجار) ادامه دهم. شمار جلدها قابل پیشبینی نیست اما تخمین میزنم دوران پیش از اسلام ۱۰ جلد را در بر بگیرد. فعلا کتاب کوروش و تاریخ یونان (جلدهای پنجم و هفتم) به بازار کتاب عرضه شدهاست و تا پایان بهار امسال جلد ششم (ظهورِ منِ پارسی در عصر هخامنشی) نیز آماده انتشار خواهد شد. چهار جلدِ مربوط به دوران پیشاهخامنشی نوشته شدهاست اما نیاز به روزآمدشدن و بازبینی منابع سالهای اخیر دارد. این چهار جلد عبارتند از: ۱) تبارشناسی انسان، ۲)خاستگاهها: از ابتدای شهرنشینی تا عصر آهن (۳۰۰۰-۱۲۰۰ پ.م)، ۳) تاریخ عصر آهن (۱۲۰۰-۸۵۰ پ.م)، ۴) عصرپادشاهیها (۸۵۰-۵۵۰ پ.م). در این میان جلد نخست در واقع به حوزه انسانشناسی و تکامل زیستی تعلق دارد و خاستگاههای گونه انسان کنونی و تکامل زبان و نهادهای فرهنگی را وارسی میکند.
نخستین کتاب منتشرشده از این مجموعه به نام تاریخ کوروش هخامنشی است در حالی که این کتاب با توجه به عدد چاپشده بر روی جلد آن، کتاب پنجم از این مجموعه است، چرا از کوروش هخامنشی آغاز کردید و به نظر خودتان جذابترین کتاب از میان این مجموعه در دست تهیه کدام است؟
بله، همان طور که گفتید کتابها از جلد پنجم مجموعه به بازار عرضه شده است. یک دلیلش آن است که دغدغه ظهور هویت ایرانی و پیشینه کشور ایران این روزها اهمیت زیادی یافتهاست و به نظرم رسید که آغازکردن از دوره هخامنشی که نخستین عصرِ ظهور دولتِ فراگیرِ ایران است، کاربردیتر و سودمندتر است. با این نگاه، تا حدودی به عنوان یک حرکت نمادین و تا حدودی به احترام بنیادگذار هویت سیاسی ایرانی، کار را با کوروش آغاز کردم. دلیل دیگر آن است که در همین دوران هخامنشی است که عصر زرین تمدن یونانی نیز جلوه میکند و از آنجا که پیشفرضهای حاکم بر تاریخنویسی ما یونانمدارانه است، نقد این برداشتها آغازگاه خوبی برای پرداختن به کلیت بحث محسوب میشد. برای همین هم همراه با کتاب کوروش بزرگ کتاب اسطوره معجزه یونانی هم منتشر میشود که بر خلاف برداشتهای نادرستِ مرسوم، فرهنگ یونانی همچون زیرسیستمی در درونِ تمدن هخامنشی مینگرد و با رجوع به اصل منابع یونانی تاریخ این فرهنگ را در عصر زرینش بازبینی میکند. کاری که به نظرم برای فهم زیربناهای افسانهآمیزِ تاریخنگاری مرسوم و واسازی و نقد آن ضرورت دارد.
آیا خوانندگان میتوانند هر کدام از این کتابها را به طور مجزا و به عنوان کتابی مستقل مطالعه کنند یا باید در یک مجموعه کامل آن را آغاز و به پایان برسانند؟
بله، هریک از کتابها به صورت متنی مجزا و مستقل تدوین شدهاست و میتواند بهتنهایی مورد استفاده پژوهندگان یا علاقهمندانی قرار گیرد که به آن دوره خاص تاریخی علاقه دارند. در عین حال کل این کتابها یک نظام به هم پیوسته را تشکیل میدهد که اگر همراه با هم خوانده شود، سیر تحول انسان ایرانی را در پنج هزاره گذشته ردیابی میکند.
بزرگترین چالش پیش روی شما در روند پژوهش، نگارش، چاپ و توزیع کتاب چه بوده است که در صورت نبود آن کار بهتر و سریعتر پیش میرفت؟
در ابتدای کار، یعنی بیش از ۱۰ سال پیش که کار را آغاز کردم، مهمترین چالش را نبودِ منابع دست اول و اصیل میدانستم. مشکلی که خوشبختانه در پنج شش سال گذشته به یُمن وجود اینترنت حل شدهاست و دسترسی آزاد و سریع به حجم عظیمی از منابع را ممکن ساخته است. چالش دوم، ناهمواربودن مسیر و نپیمودهبودنِ راه بود. توافقی عام و فراگیر در مورد سرمشقهای نظری یونانمدارانه و روششناسی علم تاریخ ایرانی وجود دارد که مخالفت و درآویختن با آنها کاری جسورانه و – دستکم در این شکل- بیسابقه بود. از این رو امکان خطا و لغزش وجود داشت و من در سالهای گذشته ناگزیر شدم بارها و بارها برداشتهایم را با دوستان، استادان و متخصصان در میان بگذارم و نقدهاشان را بشنوم تا به روایی و بیطرفانهبودنشان اطمینان یابم. چالش سوم البته انتشار کارها بود. در ابتدای کار این خطا را مرتکب شدم که در مورد این کتابها و کتابهای دیگرم با ناشرانی بسیار خوشنام -که از بردن نامشان میپرهیزم- قرارداد بستم که با لطف و استقبال کتابها را گرفتند و بدقول از آب در آمدند و یا فرایند تولید کتابشان بیش از حد طولانی بود. به این ترتیب به تجربههای کتابهای اولم برگشتم که کارکردن با ناشرانی جوانتر و فعالتر بود. یعنی به همانترتیب که چهار پنج کتاب اولم را با کیفیت و سرعت خوبی انتشارات “اندیشهسرا” کار کرده بود، چاپ این سری جدید را هم “شورآفرین” بر عهده گرفت. در این میان رخدادهای نیکو و اطمینانبخش هماندک نبودند؛ یک نقطه عطف که به تدوین نهایی کارها انجامید، برگزاری دوره آموزشی «تاریخ من پارسی» از سوی موسسه خورشید بود که از دو سال پیش آغاز شد و به صورت کلاسهایی هفتگی کار بازخوانی تاریخ ایران را از هزاره سوم پ.م آغاز کرد. این دوره هنوز هم ادامه دارد و ما تازه در قرن چهارم هجری هستیم و فکر کنم تا مدتی در همین قرن بمانیم! دانشجویان این کلاس که بیشتر آنان صاحبنظران و نویسندگان و مترجمانی نخبه بودند و دید انتقادی ارزشمندی داشتند، هم در شکلگرفتن آرای این کتاب موثر بودند و هم در نهایت زحمت ویرایش و گاه ثبت مطالب را بر عهده داشتند که جا دارد همین جا از همهشان سپاسگزاری کنم.
آیا مطالعه و پژوهش دورههای تاریخی اثری هم بر روی خصوصیات و زندگی شخصی شما گذاشته است و فکر میکنید مطالعه کتابهایی از این دست بر روی خواننده چنین تأثیری خواهد گذاشت؟
در کل فکر میکنم هویت هر انسانی ریشه در فهم و برداشتش از موقعیت تاریخی و جایگاه جغرافیاییاش دارد. یعنی بر این باورم که فهم گذشته و طرح پرسش از آنچه که بودهایم، تنها راهِ پاسخگویی درست و شایسته به این پرسش است که اکنون چه باشیم. بر این مبنا گمان میکنم سخت از آنچه که در مورد گذشته تمدن ایرانی – و همچنین دیگر تمدنها- آموختهام، متاثر هستم. به عبارت دیگر، فکر نمیکنم بدون دانستنِ آن اندکی که درباره تاریخ تمدن ایران میدانم، آنچه که هستم، میبودم! فکر میکنم و امیدوارم که آن بینشی که در تاریخ ایرانی پیشنهاد میکنم هم تاثیر سودمندی بر مخاطبانش به جا بگذارد.
تمامی نویسندگان تمایل دارند کتابشان نقد شود؛ در دنیای امروزی با توجه به پیشرفت وسیع فناوری دو نوع نقد داریم، نقد رودررو که در محفلی کارشناسی با حضور کارشناسان برگزار میشود و روش دیگر که نوین است، نقد اینترنتی است که به صورت نوشتاری و ارسال برای نویسنده صورت میگیرد. شما کدام یک از این دو نوع نقد را میپسندید؟
به نظرم نقد غیابی و از راه نامه و اینترنت صادقانهتر و دقیقتر و علمیتر است. اما راستش خودم نقد رویارو را بیشتر میپسندم. یک دلیلش آن است که دوست دارم کسی که سخنم را شنیده را در گوشت و پوست برابرم ببینم و تاثیری که کتاب بر او گذاشته – و بخش عمدهاش در جریان نامهنگاری منتقل نمیشود- را ببینم و بشنوم و به طور مستقیم با آن تماس یابم. تجربه خوشایندی هم که در این مورد دارم آن است که دوستان خوبِ زیادی پیدا کردهام که آغاز رابطهمان نقدی و گپ و گفتی در مورد نوشتاری بوده است. هرچند شاید در ابتدای کار- و حتی تا به امروز- تفاوت آرا و اختلاف نظرهایی جدی با این دوستان داشته باشم، اما همین تبادل آرا و محکخوردن اندیشهها بوده که دوستیهایی عمیق و ریشهدار را برایم به ارمغان آورده است.
اگر بخواهید نقاط قوت و وجوه تمایز کتابهاتان را نسبت به تاریخهای موجود دیگر برشمارید، به چه مواردی اشاره میکنید؟
کوشیدهام دو اصل را در کار رعایت کنم و اینها به نظرم وجه تمایز است و امیدوارم اینها به دو ویژگی منتهی شده باشد – که اگر شده باشد- نقطه قوت است. و اما دو اصل: نخست آن است که ابتدا به ساکن با بیطرفی کامل به موضوع بنگرم و گرایشهای شخصی و علایق نظریام را تا حد امکان تا دستیابی به تصویری از «حقیقتِ برآمده از منابع دانایی» به تعویق بیندازم. دوم آنکه نگاهی انتقادی و پرسشگر نسبت به همه چیز داشته باشم و هر داده و نظری را با نقد و پرسش محک بزنم و هیچ چیز را صرفا به دلیل ذکرشدن در منابع – چه باستانی و چه نو- نپذیرم. امیدوارم این دو اصل به روزآمدبودن و بهرهمندی شایسته از منابع اطلاعاتی روزِ دنیا انجامیده باشد و در کنارش دیدگاهی خودبنیاد و درونزاد و کارگشا در موقعیتِ اینجا- اکنون را به دست داده باشد که اگر داده باشد دو نقطه قوت مهم است.
این گفتوگو در ۱۴ اردیبهشتماه ۱۳۹۰ در روزنامهی اطلاعات منتشر شد.