راز مفرغهای لرستان همچنان ذهن باستانشناسان را درگیر خود کرده است
برگرفته از مجله نشنال جئوگرافیگ
نوشتهی آنتونیو راتی
مترجم: سارا مرادپور
ساختههای هنری عصر آهن، در رشتهکوههای زاگرس ایران، ابتدا در دههی 1930 توجه دنیا را به خود جلب کرد؛ اما پژوهشگران همچنان بر سر اینکه چه کسانی با این مهارت آنها را ساختهاند با هم به بحث و گفتگو مینشینند.
در این شاهکار استادانه از لگامِ اسب، فردی شاخدار جانوران اسطورهای را رام میکند./ ساختهشده در لرستان، حدود 700 پ.م
هنگامی که در اواخر دههی 1920، مجسمههای نفیس مفرغی هر روز به عتیقهفروشیها سرازیر میشدند، هیچکسی چیز زیادی از آنها نمیدانست. آثار هنری از انسان، حیوانات، جامهای مفرغی و سنجاقهای ظریف دلالان و سوداگران را در حالی به هیجان میآورد که از زیباییشان شگفتزده میشدند. بررسی دربارهی منشأشان صورت گرفته بود؛ اما پاسخها قدری مبهم و گنگ بود. سوداگران به جای آنکه آنها را به مکان یا تمدنی ویژه نسبت دهند، تنها به منطقهای در کوههای زاگرس اشاره میکردند: لرستان (جایی که در غرب ایران واقع شده و امروزه آن را به این نام میشناسند).
سرازیرشدن مفرغهای لرستان به بازار در پائیز 1928 آغاز شد، از شهر خوابآلوده و ساکت هرسین، جایی که امروز حدوداً در 30کیلومتری شرق کرمانشاه واقع شده است. کشاورزی محلی چندین شیء مفرغی در مزرعهی خود یافت و آنها را فروخت. صحبت راجع به این یافتهها همهجا پیچید و خیلی زود شهر از سوداگرانی پر شد که این آثار هنری را میخریدند و سپس آنها را به موزهها و مجموعهداران شخصی میفروختند. این روشی سودآور بود که بسیاری در پیاش بودند و کار چندانی برای توقف آن صورت نمیگرفت.
علاقهی زیادی به حفاری این اشیاء مفرغی در میان هر دو گروه دانشگاهیان و افراد محلی برانگیخته شده بود. آندره گودار، مدیر ادارهی باستانشناسی ایران در سال 1928، روشی را که مردم محلی برای کشف منطقهی حفاری به کار میبردند، اینگونه توصیف کرد. آنها ابتدا چشمهای پیدا میکردند؛ سپس مکانی را مییافتند که به احتمال زیاد سکونتگاهی بود که در نزدیک گورستانی واقع شده بود. قواعد کار ساده و مؤثر بود: بهدنبال منبع و سرچشمهی آب بگردید؛ آنوقت گورستانی باستانی در آن نزدیکی پیدا خواهد شد.
باستانشناسان در آسمان
اولین باستانشناس غربی که دربارهی اشیاء مفرغی به تحقیق و پژوهش پرداخت، باستانشناس آلمانی اریک اشمیت بود، کسی که برای نخستین بار در سال 1935 در لرستان شروع به کاوش کرد. کار او در این سایت به لطف همسرش، مری هلن، نوآورانه بود. این دو علاقهی زیاد مشترکی به باستانشناسی داشتند و اولین بار در منطقهی تپهحصار همدیگر را دیده بودند.
مری هلن طرفدار استفاده از هواپیما برای داشتن میدان دید کامل از بالای محوطه بود و برای این مأموریت هواپیمایی خرید. این هواپیما که «دوست ایران» نامیده میشد، همان بود که لرستان و سایر محوطههای [باستانی] ایرانی را درنوردید که شامل تخت جمشید (پایتخت باستانی امپراتوری ایران) میشد که اشمیت سپس به پژوهش بر روی آن پرداخت. پس از کسب مجوز از ایران، پروازهای شناسایی در سالهای 1935 و 36 و مجدداً در سال 1937 انجام شد. عکسبرداری هوایی اشمیت نه تنها برای مستندسازی محوطه، بلکه برای نقشهبرداری روشمند و منظم حفاری نیز میتوانست ارزشمند باشد.
کار اشمیت استفادهی پیشگامانهای از عکاسی هوایی در باستانشناسی بود. بین سالهای 1935 تا 1937، تیم او اولین کاوشهای هوایی را بر روی منطقهی غرب، جنوب و شمال شرق ایران، از جمله محوطهی تخت جمشید، انجام داد که در تصویر بالا نشان داده شده است.
در ژوئن 1938، تیم اشمیت در محوطهی سرخدُم که سکونتگاهی در لرستان بود، کاوش کرد. پیش از این حفاری، در خاکبرداریهای غیرمجاز در این منطقه، بسیاری از مفرغها را به غارت برده بودند که در نتیجه، این امر موجب ازدسترفتن اطلاعات ارزشمند بسیاری دربارهی تاریخچهی محوطه شد. سرانجام، مسئولین وقت جلوی این چپاول را گرفتند و اشمیت تمام تلاش خود را برای کشف آنچه باقی مانده بود متمرکز کرد.
با وجود آسیب و چپاول بسیار، تیم اشمیت توانست اقلام مفرغی، عاج و سرامیک را بازیابی کند، اشیایی که فنون و سبکهای هنری مشابهی را با مفرغهایی نشان میداد که در دههی 1920 کشف و فروخته میشد. بسیاری از آثار بهدستآمده از سرخدم حول ساختار چند اتاقهای متمرکز بود که گمان میرفت معبد یا پرستشگاه بوده است. اشمیت همچنین اقلامی را از مقبرههای اتاقمانندی به دست آورد که با سنگهای عمودی بهجای دیوار و تختهسنگهای بزرگتر بهجای سقف ساخته شده بود.
چشماندازی از دشت کرمانشاه در غرب ایران، بخشی از منطقهی تاریخی لرستان، با ویژگی توالی درهها و رشتهکوهها.
فراهمآوردن گاهشماری قوی برای مفرغهای لرستان کار دشواری بوده است. غارت گسترده بسیاری از لایههای خاک اطراف محل حفاریها یا چینهشناسی را ویران کرده بود؛ یعنی همان چیزهایی که باستانشناسان برای تعیین زمان سکونت در آن مکان به آن تکیه میکنند.
تنهادر دهههای اخیر امکان اشاره به تاریخ دقیق مفرغهای لرستان ممکن شده است. تحلیل سبکشناسی و پیکرنگاری با مجموعهای از کاوشهای باستانشناسی در دهههای 1960 و 1970 تکمیل شد. کاوشهایی که بین سالهای 1965 تا 1979 در غرب لرستان توسط دانشگاه گنت و موزههای سلطنتی هنرهای زیبای بروکسل انجام شد، امکان یافتن تعداد زیادی مقبرهی دستهجمعی پر از یافتهها را فراهم آورد که به لطف چینهنگاری بخشهای دستنخورده و سالم میتوان آنها را تاریخنگاری کرد. بر اساس این مطالعات، محققان میتوانند زمان ساخت مفرغ لرستان را با دقت بیشتری ارزیابی کنند، مقیاسی زمانی که در مقطعی بین سدهی یازدهم پ.م تا اواسط سدهی هفتم پ.م -که بهاصطلاح پایان عصر آهن لرستان نامیده میشود- مشخص شده است.
دربارهی هویت مردمانی که این آثار زیبا را ساختهاند قطعیتی وجود ندارد. مادهای اولیه یکی از احتمالات است؛ گروهی از مردم هندواروپایی که در این منطقه زندگی میکردند و این در حالی است که گروهی دیگر کیمریان را انتخاب میکنند؛ مردمی چادرنشین که ریشهشان به جنوب روسیه میرسید و شاید در سدهی هشتم پ.م به لرستان کوچ کرده بودند.
خطوط میخی بر روی شمشیرهایی که در این منطقه یافت شده است، بر حضور کاسیها دلالت دارد؛ قومی که حدود سدهی 16 پ.م در لرستان ساکن بودند و پس از آن در بخشهای مرکزی و جنوب میانرودان تا اوایل سدهی 12 پ.م سکونت داشتند.
تصاویری غنی
تنوع باورنکردنی از مصنوعات کشفشده در لرستان بیشتر به سه دستهی اصلی تقسیم میشوند: توقها، آثار فلزی متداول از لگام اسب و سنجاقها. انواع مختلف قطعات مفرغی نیز یافت شده که شامل اسلحههایی مانند خنجر، نیزه و تبر است که البته بهفراوانی دستهی نخست نیستند.
توقها اشیایی هستند که زمانی بر بالای چیزی قرار داده شده بودند و آنچه آنها را منحصر به فرد میکند، پیچیدگی پیکرنگاری آنهاست که از دنیای حیوانات گرفته شده و در همهشان بزکوهی (نوع ویژهای از بز کوهستان) بهطور مشترک دیده میشود. یکی از شناختهشدهترین و چشمگیرترینشان، که اصطلاحاً «ارباب حیوانات» خوانده میشود، پیکرهای انسانی است (معمولاً نر -هرچند نمونههای ماده هم پیدا شده) که حیوانات وحشی را از گردن گرفته است.
مجسمهی زن و مرد در آثار هنری «ارباب حیوانات» بهخوبی دیده میشود؛ مثل سنجاق مفرغی سوراخدار که مربوط به حدود 1000 تا 650 پ.م است.
تنوع حیوانات بسیار زیاد است و از گربههای بزرگ یا پرندگان شکاری تا جانوران اساطیری مثل شیردال و ابوالهول در بینشان دیده میشود. موضوعات آثار با دیگر تمدنهای باستانی مشترک است: آثار هنری ارباب حیوانات در هنر میانرودان به همان اندازهای دیده شده که در آثار هنری سومر یافت شده است. عقیده بر این است که بنمایهی این آثار نمادی از فرمانروایی و تسلط انسان بر طبیعت است.
سه پیکر انسان در وضعیت تعادلی با چهار بز، مربوط به توقی متعلق به حدود 1000 تا 650 پ.م.
این لگامهای اسب شکوهمند تأییدی است بر سبک زندگی مردمان کوچگردی که آنها را طراحی کرده و ساختهاند. همان طور که باستانشناس پائولو ماتیه نوشته است: «رایجترین یافتههای منطقه لگام و دهنهی اسب است که از دو قطعه صفحهی فلزی مشبک ساخته شده و تصاویری از حیواناتی بر رویش است که با سوراخی بزرگ در شکمشان تزئین شده که میلهی لگام از آن میگذشته است.» فهرست پیکرنگارهها میتواند شامل گاو، شیر، بزکوهی یا شیردال و ابوالهول باشد.
مفرغهای زیبا
تصویر هنرمندانهای قسمت بیرونی جام را زینت میدهد؛ در حالی که برآمدگیهای کوچکی در زیر آن به چشم میخورد. به نظر میرسد که این اثر مربوط به حدود سالهای 1000 تا 800 پ.م باشد –موزهی هنر شهر لسآنجلس (AKG/Album)
اشیاء روزمره نیز در این میان دیده میشود. مشهورترینشان سنجاقهاست که هنوز بر سر دلیل استفاده از آنها اختلافنظر وجود دارد. برخی پژوهشگران بر این باورند که این اشیاء برای نذورات استفاده میشدند؛ در حالی که برخی دیگر هدف کاربردیتری را برایشان پشنهاد میدهند و میگویند برای بستن لباس استفاده میشده است. طرح روی سنجاقها از موضوعات متفاوتی برداشته شده است: ایزدبانوان، حیوانات و همچنین بنمایهی ارباب حیوانات.
جانوران اسطورهای بالدار اشیائی پرطرفدار برای ساخت لگام اسب بوده است، مانند این نمونه که متعلق به حدود 1000 تا 650 پ.م است.
آخرین دسته جامها هستند که شامل استوانههایی با برآمدگی کوچک در پایهشان میشوند؛ آرایهای که در خارج آنها بهصورت برجسته ساخته شده شامل صحنههایی مانند بزمهای آئینی و شخصیتهایی مهم در کنار خادمان یا نوازندگان است.
برای دریافت متن در قالب کتابچهی pdf مناسب برای نمایشگر گوشیهای هوشمند پیوند زیر را انتخاب کنید:
برای خواندن مقاله به زبان اصلی این پیوند را بنگرید:
فایل شنیداری مقاله را نیز با صدای «شیوا امیدزاده» از اینجا دریافت کنید: